قدرت موشکی حماس عامل بازدارنده؟!
خلاصه: گذشته از زمینههای افزایش تنش و درگیری بین حماس و رژیم صهیونیستی اما خاتمه سریع این دور از درگیریها نشان از آن دارد که حماس به راحتی میتواند با ابزارهای قدرت نرم و سختی که در دست دارد با این رژیم بازی و مشکلات داخلی و خارجی برای آن فراهم کند.
متن: بعد از راهپیمایی بازگشت که با ۲۰۰ شهید از مردم غزه همراه بود ولی موجی از حمایت افکار عمومی مردم جهان از این حرکت حماس و مردم این شهر به عنوان بزرگترین زندان سر باز دنیا و برعکس مخالفت با رژیم صهیونیستی و منفعل شدن سران این رژیم در بر داشت. این عکس العمل قاطع و بجای حماس در مقابل راهبرد مشت آهنین این رژیم، دست بالای حماس را نشان داد. پس از واکنش قاطع حماس به حمله نظامیان اسرائیلی و پرتاب بیش از ۴۰۰ موشک به سمت شهرکهای یهودی نشین، که منجر به افزایش تنشهای داخلی دولت ائتلافی این رژیم شد و سیاستمداران دست راستیتر اسرائیلی را به جان نتانیاهو انداخت، اکثریت اعضای دولت نتانیاهو و شخص وی را وادار کرد تا هرچه زودتر این تقابل نظامی را پایان دهد.
مجموعه تحولات کنونی بین حماس و رژیم صهیونیستی نشان میدهد کاربرد اصل غافلگیری با استفاده توامان و به موقع از قدرت سخت و نرم میتواند ضربهپذیریهای این رژیم را افزایش دهد. اینکه چرا نتانیاهو به این زودی کوتاه آمد بیشتر به این امر برمیگردد که نتانیاهو وجود و حضور ترامپ در آمریکا را غنیمت شمرده نمیخواهد این فرصت طلایی را برای معامله قرن که عادیسازی روابط با اعراب تلقی میشود را اینگونه از دست بدهد. زیرا عادیسازی، قدرت مانور رژیم صهیونیستی را افزایش میدهد تا بتواند با این سیاست با اعراب که زیر فشار ترامپ هم هستند هم موضع شود و با ایجاد فشار از سوی آنان به فلسطینیها برای برقراری صلح و ثبات و استفاده از قولهای ترامپ و رژیم صهیونیستی و بدون آنکه لازم باشد امتیاز زیادی به فلسطینیها بدهد مشکلاتش را حل کند.
اما ریشه این عادیسازی که قرار است هسته مرکزی معامله قرن ترامپ را تشکیل دهد به کجا میرسد؟ از سال ۲۰۰۳ که مهار دو جانبه ایران و عراق که توسط آمریکائیها طراحی شده بود فقط باعث حذف صدام حسین از عراق و معادلات جهان عرب با ایران شد، هم دروازه شرقی اعراب در مقابل ایران فرو ریخت و هم دوستیها و دشمنیها در این منطقه رنگ باخت. در این راستا ایران دشمن اصلی اعراب شد و چه بسا با اجرای ناقص مهار دوجانبه آمریکاییها به دنبال انداختن اعراب به جان ایران بودند تا بدون هزینه رویارویی با ایران، استراتژی مهار دو جانبه اجرا شود! از این به بعد تلاش عربستان برای قدرت اول منطقهای شدن از طریق حذف رقیب منطقهایاش ایران سمت و سو یافت. اما دو مقوله فرصت اجرایی کردن آن را از سعودیها گرفت: ۱- دولت دموکراتها علاقه به پیگیری راهبرد و سیاستهای نو محافظه کاران آمریکایی نداشت و ۲- شروع نسیم بهار عربی و تلاش عربستان برای گذراندن این نسیم از سر خود.
لذا عربستان بجای رویارویی مستقیم با ایران سعی کرد از طریق به هم ریختن صحنه سوریه و به گروگان گرفتن سیاست خارجی ایران، روند رویارویی با ایران را به اوج خود رسانَد. ولی این بار نیز با شکست دادن جنگهای نیابتی در سوریه توسط ایران بخت با سعودیها یار نبود. لذا عربستان در کنار مصر و سوریه سه کشور قدرتمند در دفاع از فلسطینیها بودند که اینگونه زمین گیر شدند. اوضاع جهانی و مخصوصاً حضور ترامپ در دولت آمریکا که هم ضد فلسطینی و هم تمام تلاشش برای تفوق رژیم صهیونیستی و عربستان در منطقه است، معادلات فلسطین را به گونهای دیگر رقم زده است. با حمایت صد در صدی ترامپ از سعودیها برای استفاده از امکانات مالی آنها در حل مشکلات داخلی و خارجی خاندان آل سعود، عربستان رهبری کشورهای عربی برای تمکین پروژه عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را فراهم کرد که هر گونه ادامه تنش میتواند این روند را بهم بزند! به هم خوردن این روند همان و ورود به روند گذشته همان. روز از اول و روزی از اول! روزی که هم دیگر آن حماس قبلی نیست و تواناییهای نرم و سخت جدیدی دارد و هم دست ایران را برای نقش آفرینی در معادلات خاورمیانه بازتر میکند! و دور جدیدی از درگیریها آغاز خواهد شد و تبعات سیاسی اجتماعی منطقهایی و بین المللی خود را دارد، از جمله تاثیرش بر اوضاع اجتماعی اروپا آنگونه که در دوران بهار عربی و گسترش داعش شاهد آن بودیم. زیرا اروپا با همجواری و ارتباطات تاریخی، سیاسی و اجتماعی در حلقه اول آسیب ناشی از تحولات سیاسی، اجتماعی و امنیتی این منطقه قرار دارد و قائل به تاثیرات مثبت و منفی ایران در این تحولات میباشد. این نیز منظری است که اروپا میخواهد با ماندن در برجام از تخریب بیشتر روند تحولات منطقهای جلوگیری کند. اما باید هزینه ایمن سازی خود را نه تنها در برابر تحولات آتی بلکه سلطهگری آمریکا و تاثیر سیاستهایش در منطقه را بپردازد!
منبع: روزنامه مستقل مورخ ۲۷٫۸٫۹۷