عربستان و مدیریت قضیه خاشقجی؟!
وبلاگ > تاجیک، نصرت اله – تحرکات رسانه ائی و دیپلماتیک عربستان در هفته سوم بحران خاشقچی در غیاب دو هفته سکوت نسبی وارد فاز تهاجمی شد و یارگیری عربی و استفاده از ابزارهای قدرت همچون نفت و عدم خرید تسلیحات از آمریکا و اعطای پایگاه به روسیه و حتی لولو سازی از رابطه نزدیک با ایران! مقابله با اقدامات نمایشی ترامپ را آغاز کرد. سعودیها به خوبی میدانند که ۱- ترامپ به نفت و پول عربستان نیاز دارد و اهرم جدی برای مقابله با آنها را ندارد و ۲- اگر بن سلمان توانسته بحران ربودن حریری، حبس شاهزادهگان سعودی در هتل و قتل عام کودکان یمنی، را از سر بگذراند، چرا نتواند آنگونه که در مقابل کانادا ایستاد در مقابل آمریکا نایستد؟! اگر چه نهایتا” این بحران با مسئول دانستن یکی دو فرد و انفصال انها حل خواهد شد اما ایا این زمینه مناسبی برای حل مشکلات ایران و عربستان برای کمک به این کشور برای برون رفت از منجلابی که خود در یمن درست کرده نیست؟!
عربستان سعودی در دوره کنونی سیاست محافظهکاری خود را کنار گذاشته است و وارد دوران نوینی از سیاست و حکومت شدهاند که مشخصه جدی آن را باید در تغییر مشی این حکومت به رویکرد تهاجمی در داخل و خارج دانست. این اقدام و تغییر رویکر فیالنفسه مساله بدی نیست اما از آنجایی که قدرت تخریبی عربستان سعودی معمولا از قدرت زایندگی آن بیشتر است اگر با رویکرد تهاجمی ممزوج شود، چه در داخل و چه در خارج از این کشور باعث ایجاد سیل مخربی خواهد شد که نمونههای خارجی آن را باید در مسائلی مانند جنگ یمن و سوریه و.. مشاهده کرد و بعد داخلی آن نیز همزمان با صعود تکنوکراتهای سکولار در قدرت شد که به دنبال پشت سر گذاشتن مشی سنتیها و نسل قدیمی در این کشور و بسط نگاه غیرایدئولوژیک هستند. یکی از دلایل ورود عربستان به این رویکرد را باید در بهار عربی و ترس عربستان از رسیدن این موج به داخل این کشور دانست. مطالبات انباشته شده در جامعه عربستان باعث شد تا احتمال در خطر قرار گرفتن کیان خاندان سعودی نیز مطرح شود و برای مدیریت این مساله و از سر گذراندن این طوفان، حکومت این کشور سلسله اقداماتی را در بعد خارجی و داخلی آن انجام داد. عربستان بر روی گسلهای متعددی از جمله انباشتگی خواست جامعه و بحران جانشینی قرار دارد که اگر شیب تحولات تند و غیرقابل کنترل باشد به ضرر بنسلمان خواهد شد اما اگر برعکس و قابل کنترل باشد ممکن است جان سالم از آن به در برند. اینگونه اقدامات تخریبی که نمونه آن را در مساله خاشقجی باید مشاهده کرد قطعا نقطه منفی و سیاهی در کارنامه بنسلمان خواهد بود اما نوع مواجهه و رابطه عربستان با ترکیه و آمریکا در این موضوع متفاوت است. بحث ایجاد کمیته مشترک میان ترکیه و عربستان سعودی و همچنین نیاز مالی ترکیه به منابع عربستان سعودی باعث خواهد شد تا مدیریت روابط میان این دو کشور راحتتر از آمریکا صورت گیرد. عربستان سعودی به دلیل برخورد دوگانه غرب با او و همچنین استفاده از ذخایر ارزی این کشور توسط آمریکا خواهد توانست تا با استفاده از قدرت لابیگری خود و استفاده ابزاری از برخی موضوعات مالی مانند خرید تسلیحات، از ایجاد بحران عمده در روابط خود و آمریکا جلوگیری کند. از سوی دیگر برای ترامپ نیز پول و سرمایه در درجه اول اهمیت قرار دارد و بنسلمان با درک این موضوع و همچنین درک این مساله که قدرت اجرایی در دست دولت است و نه مجلس، خواهد توانست تا این موضوع را مدیریت کند. مجالس معمولا در اینگونه تحولات نقش فشار روانی و داغ کردن تنور را دارند و ترامپ و دولت نیز از این موضوع برای گرفتن امتیازات بیشتر از عربستان سعودی استفاده خوهد کرد. اولین و مهمترین مشکل عربستان در بعد خارجی، مساله جنگ داخلی یمن و لزوم حل آن است. اگر عربستان سعودی اراده حل این مشکل را داشته باشد، هم بهترین فرصت برای ایران است تا از این نیاز عربستان استفاده کرده و نظم را به منطقه بازگرداند و هم باعث خواهد شد تا دیگر مشکلات عربستان سعودی در سیاست خارجی این کشور نیز مرتفع شود اما اگر این اراده وجود نداشته باشد سلسله بحرانها برای سعودیها و تاثیر آن در رابطه کشورهای دیگر با آن به وجود خواهد آمد. تمام کشورهای خاورمیانه به نوعی و در سطوح مختلف با مساله مبارزه سنت و تجدد دست به گریبان هستند و این امر در عربستان سعودی به تازگی پا به عرصه گذاشته است ودلایل این تاخیر را نیز باید در مسایل فرهنگی، سیاست و حکومت، تحولات منطقه و تحولات جهان دانست. مجموع شرایط نشان میدهد که فعلا زور بنسلمان بر سنتگراهای این کشور چربیده است اما سنتگراها نیز در این کشور دارای قدرت زیادی هستند و تلاش بنسلمان و کشورهای غربی نیز آن است تا این مبارزه به نفع ولیعهد سعودیها پایان یابد.
منبع: روزنامه سازندگی مورخ ۲۱٫۷٫۹۷ با عنوان “ترکیه و عربستان بدنبال مدیریت روابط دو جانبه” و اضافه نمودن خلاصه.