برخی نگران طولانی شدن بیش از حد اجرای وعدههای اروپا هستند و معتقدند ممکن است روزی فرا رسد که اجرای آنها دردی را از ایران دوا نکند. راهکار شما برای تشویق اروپا یا اجبار آنها به اجرای تعهدات خود چیست؟
من توضیحی خدمت شما عرض کنم. تحریمها دو تاثیر دارد؛ اول کوتاه مدت و دوم بلند مدت. کوتاه مدت ناشی از عوامل روانی است یعنی جنگ روانی و درازمدت ناشی از عوامل اقتصادی. تحریمهایی که الان اعمال شده از نظر اجرایی تا بخواهد تاثیرگذار باشد چند ماهی طول میکشد، ولی آنچه الان تاثیر میگذارد جنگ روانی است که ترامپ از قبل شروع کرده و الان انتظار دارد نتیجه دهد. ما نباید در دام جنگ روانی ترامپ بیفتیم. اینکه مملکت خود را بتوانیم مدیریت کنیم و جنگ روانی را پاسخ دهیم تا تاثیر کوتاه مدت تحریمها از بین برود بسیار خوب است، ولی اینکه بگوییم تحریمها اثر نداشته حرف خوبی نیست. تحریمها در درازمدت اثر خود را خواهد گذاشت. ما هم باید از قبل تمهیداتی بیندیشیم و هم اکنون باید با مدیریت داخلی قوی و یک سیاست خارجی فعال تاثیرات تحریمها را نهتنها بر زندگی مردم، بلکه روند توسعه کشور کم و کمتر کنیم. بنابراین باید استراتژی خود را دو قسمت کنیم؛ یک قسمت مبارزه با جنگ روانی برای کوتاهمدت و یک قسمت برای درازمدت در جهت حذف تاثیرات اقتصادی تحریمها.
در این راستا، معتقدم اعلام اینکه اروپا در کنار ایران خواهد بود توانسته قدری تاثیرات کوتاهمدت تحریم یعنی مساله روانی را کم اثر کند. یعنی اگر اروپا در کنار ما نبود چه بسا این تاثیرات تحریمی اثر بیشتری داشت، ولی آن قسمتی که ما در بلندمدت نیاز به اروپا داریم شامل چند نکته است؛ اول اینکه باید استانداردهای خود را به سطح جهانی برسانیم تا بتوانیم در قالب این استانداردها هیچ گزکی دست کسی ندهیم. دوم باید با تعریف پروژههای مشترک با کشورهایی که میتوانند به ما کمک کنند منافع مشترک ایجاد کنیم، مانند پروژه مشترک چابهار با هندیها. این فرآیند میتواند با اروپاییها هم تکرار شود.
برخی معتقدند بعد از ۶ ماه که مهلتهای آمریکا به هشت کشور به پایان برسد پیشبینی آمریکا این است که شرایط برای ایران دشوار میشود. ارزیابی شما چیست؟
من قبول دارم این دوره از تحریمها هوشمند است و اصطلاحا گفتم آمریکاییها نقطهزنی را شروع کردهاند، مانند تکتیراندازهایی که نقطهزنی میکنند. یعنی در حقیقت این نوع تحریمها شاهرگ حیاتی ما را مورد حمله قرار میدهند، لذا ممکن است شرایط سختی داشته باشیم ولی این را نمیپذیرم که با توجه به اهداف، رویکرد و سیاستها و اقدامات ترامپ دستمان را مقابل آمریکاییها بالا ببریم. مشکل ایران و آمریکا بیاعتمادی مفرط است و اینکه آمریکاییها به نقش و منافع ایران در منطقه قائل نیستند و اهداف سیاسی ما را امنیتی میکنند! ما باید این دوره را با همکاری همپیمانانمان در برجام و جهان و از جمله همسایگان پشت سر بگذاریم، ولی تلاشمان هم این باشد که با توجه به مشکلات و ناهنجاریهای داخلی بیشترین منابعمان اعم از مادی و معنوی را صرف حل این مشکلات کنیم. نکته دیگر اینکه دست ایران هم خیلی بسته نیست. ما از زمان پیروزی انقلاب در ارتباط با آمریکا این مشکلات را داشتیم و دائم در تحریم بودیم، ولی همیشه سعی کردیم این تحریمها را دور بزنیم و پشت سر بگذاریم. هرچند ممکن است که این دور زدنها سلامت اقتصادی ما را به خطر بیندازد. اما خب این راه، انتخاب ما نیست، بلکه اجباری است که آمریکاییها برای ما فراهم کردهاند.
متاسفانه تحریم نه برای ایران که برای هر کشوری سختیهایی دارد و فساد ایجاد میکند. این دور زدنها هزینههای کشور را بالا میبرد و روند فسادآمیز ایجاد میکند. در حقیقت تحریم بهنوعی توسعه فساد در جهان است و آمریکاییها از این جهت مسئولند، ولی آنچه به ما مربوط میشود این است که ایران دست بسته نیست و راههای مختلف پیدا و سعی میکند اقدامات مختلفی انجام دهد که بتواند منافع مردم خود را تامین کند. بنابراین قبول دارم در صورت عدم تمدید معافیتها شرایط سختی برای ما به وجود خواهد آمد، اما این را هم نمیپذیرم که آمریکاییها بتوانند صادرات نفت ما را صفر کنند، مثلا به دلیل اینکه برخی پالایشگاههای طرف قرارداد ما فرآیند کاری خود را با ترکیب نفت ما تنظیم کردهاند، علاوهبر این برخی از این شرایطی که ما ارائه میدهیم جای دیگر پیدا نمیشود.
توصیه شما به مسئولان دولت دوازدهم چیست؟
اخیرا شنیدهام که وزیر امور خارجه با وزیر خارجه فرانسه تلفنی صحبت داشته است. سیاست خارجی نشسته در شرایط امروز خوب نیست. پیشنهاد من این است که کارهای دیپلماتیک خود را قوی کنیم و حضور بیشتری در صحنه اروپا داشته باشیم. از نظر دیپلماتیک تعامل بیشتری داشته باشیم و از فرصتها استفاده کنیم. همین که ایتالیا و یونان از تحریم نفتی معاف شدهاند به عقیده من فرصت مناسبی است و باید تلاش کنیم این اتفاق گسترش بیشتری یابد و به کشورهای دیگری که مصرفکننده نفت ما هستند، برسد. علاوهبر همه اینها پیشنهاد دیگر من کار در زمینه گاز است. ما با اروپا باید از قبل یک سرمایهگذاری مشترک در کار گاز انجام دهیم. به عقیده من حتی اگر یکی از این پروژهها هم بگیرد شرایط بهتری در آینده خواهیم داشت. باید در همین شرایط به دنبال خط لوله گازرسانی به عراق، اردن، سوریه و لبنان و از آنجا به مدیترانه و اروپا باشیم.
یعنی باید ایدههای جدیدتر ارائه و پیشنهاد و عملیاتی شود؟
بله، ما الان برای گذراندن جریان تحریم نیاز به یک شورای عالی مبارزه با تحریم داریم. من معتقدم شورای حاکمیتی یعنی در سطح بالا باید تعدادی از نمایندگان قوای کشور به اضافه حاکمیت و بخشهای مردمی وجود داشته باشند که هم ایدههای جدید را اجرایی کنند و هم راههای مبارزه با تحریم را کشف، بازیابی و اجرایی کنند. متاسفانه اندیشکدهها و موسسات تحقیقاتی ما مخصوصا در بخش خصوصی بسیار ضعیف است باید فکرسازی را از بدنه دولت بیرون ببریم و وارد دانشگاهها کنیم. متاسفانه همانطور که ارتباط صنعت و دانشگاه ما قطع است و دانشگاه با صنعت ارتباط ندارد و مشکلات صنعت را در دانشگاهها حلوفصل نمیکنیم، در قسمت فکرسازی و کارهای مطالعاتی یا در بخش علوم سیاسی و اجتماعی هم این ضعف را داریم که برای آینده کشور سم مهلک است.
با توجه به تحریمهای آمریکا متصور هستید مجموعه خصوصی اروپایی بیایند و این همکاری را به صورت گسترده شکل دهند؟
من دو نکته را بیان کنم؛ اول اینکه ما اشتباه کردهایم اجازه ندادهایم یا خوشبینانهتر بگویم شرایطی فراهم نیاوردهایم که بخش خصوصیمان خوب رشد کند. یعنی الان بخش خصوصی جانداری در کشور به آن مفهوم نداریم، چه در قسمت اجرایی و چه در قسمت تجارت و چه در قسمت ساختوساز و… متاسفانه بخش خصوصیمان در مجموع نحیف است. اگر توانسته بودیم بخش خصوصی جانداری داشته باشیم الان بسیاری از این آسیبپذیریها کم شده بود، چون تحریم بخش خصوصی سخت است. دوم اینکه معتقدم کار ما با بخش خصوصی متوسط خارجی به سرمنزل مقصود خواهد رسید. ما به دلایلی که در این بحث نمیگنجد اراده یا حداقل توانایی کار با شرکتهای بسیار بزرگ را نداریم. علاوهبر اینکه توانایی جذب و حل مشکلات حضور شرکتهای بزرگ خارجی را نداریم، به دلیل اینکه بخش خصوصی خود را هم نحیف نگه داشتهایم، توان کار با بخش خصوصی سطح بالای خارجی را هم نداریم. همچنین به دلیل پوسیدگی، فساد و بروکراسی اداری در کشور ، متاسفانه بخش خصوصی خارجی هم آمادگی و امکان نقشآفرینی سطح بالا در کشور ما را ندارد. همکاری با شرکتهای خارجی علاوهبر مشکلات بالا نیاز به فرهنگ و فراهم کردن تمهیدات لازم دارد. اگر ترامپ از برجام خارج نمیشد و این شرایط فراهم میشد که شرکتهای بزرگ خارجی کمکم در اقتصاد ما برای آوردن فناوری و سرمایه مشارکت کنند شاید شروع تمرین جدیدی برای این کار بود تا به تدریج مشکلاتمان در این زمینه مرتفع شود. کلا فرهنگ ایرانی ضدخارجی که نیست بلکه هم میهماننواز است و هم بسیار تیزهوش و یادگیرنده. مخصوصا با این نیروی جوان آموزشدیده و آماده کار این یک فرصت تاریخی بود که اتفاقا مسئولان کشور بهخوبی درک کرده بودند که تن به برجام دادند تا این ظرفیت بیاستفاده نماند. با همه این احوال به دلیل تحمیل شرایط از سوی ترامپ بر ما، لذا با بخش خصوصی متوسط هم کار خود را میتوانیم به سرمنزل برسانیم. اگر بتوانیم سازوکاری در همان شورای عالی تعریف کنیم و اینکه آماده شویم بخش خصوصی خود را به نوعی در ارتباط با بخش خصوصی متوسط کشورهای خارجی قرار دهیم، هم اقتصاد ما اندک اندک شکوفا میشود و هم میتوانیم از دانش و فناوری و سرمایه بخش خصوصی متوسط خارج استفاده کنیم. اتفاقا بخش خصوصی متوسط یا میانه خارجی به دلیل ارتباطات با بازار سرمایه اروپا و فناوری و دانشی که میتوانند از شرکتهای دست اول بگیرند و بیاورند کارایی لازم را برای ما خواهند داشت.
برخی کارشناسان میگویند مثلا کره بازار خوبی در ایران در موبایل و لوازم خانگی دارد. در خبرها آمد که این کشور واردات نفت از ایران را به صفر رسانده. آیا میتوانیم روی نیازهای آنها به بازار داخلی دست بگذاریم؟ مثلا با اقدامات متقابل آنها را محدود کنیم و جایگزینهایی از کشورهای دیگر قرار دهیم؟
هفت خوان بهترین و تنها توافق خروج؟!
با امضاء قرارداد ناظر بر خروج انگلیس از اتحادیه اروپا از سوی اعضای این اتحادیه هم اکنون خوان اول از هفت خوان طلاق توافقی و تقسیم اموال و تبعات آن مخصوصاً بین انگلیس و اتحادیه اروپا پشت سر گذاشته شده است. خانم ترزا می نخستوزیر سرسخت انگلیس تا کنون تلاش کرده است که تمامی ذینفعان این موضوع را برای هدفش یعنی خروج از اتحادیه اروپا با خود همراه کند. اما راهی بس سخت و طولانی را در جلوی روی خود دارد و بعد از دیوید کامرون که بیخود این مساله را به رفراندوم که سنت نادری در سیاست و حکومت انگلیس است، گذاشت ممکن است دومین سیاستمداری باشد که آبروی سیاسی خود را در این راه بگذارد!
متن: قرارداد ناظر بر خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا از سوی اعضای این اتحادیه به تصویب رسید. اعتبار این قرارداد اکنون منوط به کسب رای از نمایندگان مجلس عوام انگلیس است. اگر چه رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا از برگزیت به عنوان یک «تراژدی» یاد کرد، اما با واقعبینی تمام و احترام به رایدهندگان انگلیسی آن را فاجعهای برای اتحادیه و یا منطقهگرایی که زیر بنای چند جانبهگرایی است ندانست. هم اکنون خوان اول از هفت خوان طلاق توافقی و تقسیم اموال و تبعات آن مخصوصاً بین انگلیس و اتحادیه اروپا پشت سر گذاشته شده است. خانم ترزا می نخستوزیر سرسخت انگلیس تا کنون تلاش کرده است که تمامی ذینفعان این موضوع را برای هدف خود یعنی خروج از اتحادیه اروپا با خود همراه کند. او تا آنجا پیش رفته است که در سخنانی خطاب به مردم انگلیس که در سنت دموکراسی چند صد ساله انگلیس بیسابقه و برای فشار به نمایندگان مخالف این توافق تنظیم و انتشار یافته. نخستوزیر تا حالا توانسته آنچه را که اتحادیه حاضر به امتیاز دادن به انگلیس بوده را از اتحادیه بگیرد. هم مسئولین اتحادیه بر این امر پای فشردهاند و هم باور خود خانم می اینچنین است که نه او نه و نه هیچ نخستوزیر دیگری نمیتوانند موافقتنامه بهتری تنظیم کنند! لذا از حالا به بعد شش خوان زیر را در برابر خود دارد:
۱٫ حزب محافظهکار: راضی کردن نمایندگان این حزب که خود عضوی از آنست به همراهی با خود و رای به این توافقنامه. تا الان حدود ۷۰ نفر از ۳۱۸ نمایندگان این حزب در مجلس عوام انگلیس گفته اند که از این توافق طرافداری نمی کنند!
۲٫ حزب کارگر: حزب کارگر بعد از باخت خود در سال ۲۰۱۰ الان توانسته هم تصویر خود را در جامعه بهبود ببخشد و هم این وضعیت حزب محافظه کار را یک فرصت برای عقب گذاشتن حزب رقیب در انتخابات آتی میداند و لذا با آندسته از اعضای مخالف حزب محافظه کار که مخالف این قرارداد هستند همراهی خواد کرد.
۳٫ اقتصاد انگلیس: مهمترین بخش این توافق تاثیرات خروج بر اقتصاد این کشور است که همیشه در کلیه تصمیمات سیاسی داخلی و خارجی دولتمردان انگلیسی حرف اول را میزند. از این منظر ترزا می تلاش میکند نمایندگانی از دو حزب اصلی و سایر ششصد و پنجاه نماینده مجلس که مستقل و یا عضو احزاب کوچکتر بوده و مخالف این قرار داد هستند را راضی کند که خروج انگلیس از اتحادیه بدون توافق یه بحران اقتصادی برای کشور بدنیال دارد! که با توجه به پیوستگیهای اقتصادی ایجاد شده بین انگلیس و اتحادیه اروپا دارد و حتی میتواند زندگی روزمره مردم و تامین کالاهای اساسی شهروندان را مختل نماید. و این آخرین و تنها شانس نخست وزیر است تا بتوانداین قرار داد طلاق را به تصویب نمایندگان مجلس برساند. زیرا خروج انگلیس بدون توافق سم مهلک برای اقتصاد این کشور است.
۴٫ افکار عمومی: برگزیت و یا قانون خروج انگلیس از اتحادیه اروپا در اواسط سال ۱۳۹۵ در حالی تصویب شد که مساله مهاجرت و مهاجران در جامعه انگلیس حساسیت ویزه ائی برانگیخته بود و کنترل از دست سیاستمداران خارج شد. به گونه ائیکه دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس از حزب محافظه کار که هم بی دلیل این روند خروج را به رفراندوم که در انگلیس نادر است و خودش نیز مخالف خروج از اتحادیه بود پست و سرنوشت سیاسی خود را در این راه قربانی و جای خود را به خانم می داد! اتفاقا” خان می نیز مخالف خروج بود اما با رای آوردن این امر در رفراندوم آماده شد تا مقدمات اجرای این قانون را فراهم کند.
۵٫ تضاد بین برگزیت نرم و سخت: موافقین و مخالفین برگزیت طیفی از دلایل و مواضع را دارند و توازن قوا در این زمینه بسیار ژله ائی است! تعدادی از سیاستمداران و نمایندگان حزب محافظه کار که باید حامی خانم می باشند خواهان برگزیت سخت یعنی قطع کامل روابط با اتحادیه اروپا هستند. در حالیکه خانم می و طرفدارانش دنبال برگزیت نرم هستند تا روابطی با اتحادیه باقی بماند و این موافقتنانه نیز بر همین اساس تنظیم گردیده و علاوه بر منطقه تجاری ازاد با اتحادیه مشکلات دو ایرلند نیز در این قالب گفته میشود حل شده است.
۶٫ مخالفین خروج: سه مقوله: الف) مخالفت مردم و سیاستمداران اسکاتلندی با خروج از اتحادیه، ب) مخالفت نسبی حزب اتحادگرای دموکراتیک که فقط در ناحیه ایرلند شمالی فعالیت میکند و توانسته است با کسب ده کرسی با حزب محافظه کار برای تشکیل دولت ائتلاف کند، مگر انکه در توافقنامه منافع ایرلد و این حزب کاملا” رعایت شده باشد. و ج) نا معلومی سرنوشت و یا شرایط سخت یک ملیون انگلیسی ساکن اتحادیه و سه ملیون شهروند عضو کشورهای عضو اتحادیه، که ترکیب و یا هر یک به تنهائی همچنان سایه سنگینی بر توانائی خانم می بر راضی کردن مخالفین برای همراهی وی افکنده است.
بعضی نظرسنجیها هم تاکید بر سختی راه عبور خانم می که فردی سر سخت است از مجموعه شش خوان مذکور داشته و نشان میدهد که این قرار داد احتمالاً در مجلس انگلیس رای نیاورد و خانم می همانگونه که دو سه هفته گذشته شرایط سختی داشته در هفتههای آینده نیز با دشواریهای بیشتری روبرو خواهد بود. یعنی با کناره گیری چند عضو کابینه چنانچه مخالفتها جدی شود احتمال به چالش کشیده شدن رهبری وی بر حزب محافظه کار بیش از پیش تقویت خواهد شد و این امکان وجود دارد که رفراندوم دیگری برگزار شود که در اینصورت باید این امر توسط نخست وزیر دیگری صورت گیرد و نه خانم می! زیرا یا باید این طلاق توافقی تصویب و خروج صورت گیرد و یا رد شود که توافقنامه شکست میخورد و در آصورت یا باید رفراندوم جدید برای ماندن و یا جدا شدن رای گیری شود که احتمالا” اینبار خروج از اتحادیه رای نمی آورد و یا انتخابات دیگری برای تعیین نخست وزیر برگزار شود که احتمال بازندگی حزب محافظه کار میرود و برگزیت دومین قربانی را نیز از این حزب خواهد گرفت! باید دید در شطرنج سیاست انگلیس که فعلا” شاه ندارد و نخست وزیر نیز در شرایط سختی قرار گرفته کدام مهره نقش کلیدی را ایفاء نموده و سایه این مشکل را از سر انگلیس مرتفع خواهد کرد؟!
*دیپلمات و رایزن فرهنگی پیشین ایران در انگلیس
منبع: اعتماد آنلاین مورخ ۶٫۹٫۹۷ با عنوان برگزیت مشکلات انگلیس را مرتفع میکند؟